خدای نامه
پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
پایگاه اطلاع رسانی اندیکا

 

شاهنامه یکی از بزرگ ترین نوشته‌های ادبيات كهن فارسي در جهان می‌باشد. که باید آنرا به راستی خدای نامه یا نامه خدائی نامید ، فردوسی برای سرودن آن نزدیک به پانزده سال تلاش كرد ، و سر انجام آن را در سال400 خورشيدي به پایان رساند. فردوسی از آنجا که به گفته خودش «هیچ پادشاهی سزاواری پیشکش شدن شاهنامه را نیافته بود («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)»، برای چندی آن را پنهان نگه داشت و در این زمان بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود.

پس از گذشت ده سال (نزدیک به سال ۳۸۲ هجری شمسی در سن شست و پنج سالگی) فردوسی که تهی دست شده بود ، شاهنامه را به«سلطان محمود» پیشکش كرد . ازاین رو ویرایش نوینی از شاهنامه را آغاز کرد و بخش‌هایی از شاهنامه را که در ستایش پیشینه کهن و شاهان باستانی ایران بودند ، را با سروده‌هایی مختصر در رسای «سلطان محمود» و نزدیکانش جایگزین کرد. ویرایش دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت که نزدیک به پنجاه هزار تا شست هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت نسخه برای سلطان محمود فرستاد.

به گفته خود فردوسی«سلطان محمود» به شاهنامه نگاه نکرد و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر به پشیمانی و به امید بخشش بودن برخی از نزدیکان «سلطان محمود» مانند «سالار شاه» پرداخته‌است.

نکته جالب توجه در اشعار فردوسی همان ادب  وی است . در کل شاهنامه حتی یک لفظ  زشت ، نامناسب یا ناهنجار با فرهنگ  و عرف جامعه نمیابید. با وجود آنکه سلطان محمود با بدترین الفاظ مخاطب قرار گرفته ولی از مودبانه ترین کلمات استفاده شده است به نحوی که شما می توانید این اشعار را در هر جمعی بخوانید. مثلا در جایی حلال زادگی سلطان محمود را زیر سوال می برد بدون آنکه کمترین کلمه زشتی در جمله اش وجود داشته باشد.

روایتی دیگری نیز در اینباره وجود دارد که سلطان محمود به فردوسی گفته است که شاهنامه چیزی جز شرح احوال  رستم نیست، در حالی که در سپاه من امثال رستم بسیارند، و فردوسی به او می‌گوید که خداوند تا به حال مانند رستم را نیافریده و نخواهد آفرید و از دربار بیرون می‌رود. پس از اندکی محمود به یکی از نزدیکانش می‌گوید «این مردک، مرا به تعریض دروغ‌زن خواند» و تصمیم به قتل او می‌گیرد ولی  فردوسی فرار می‌کند. و از غزنه به هرات  و سپس به  طبرستان مازندران گریخت و آتش درون خود را به اشعار هجایی تسکین داد:

 

ايا شاه محمود کشورگشاي

 ز کس گر نترسي، بترس از خداي

که بد دين و بدکيش خواني مرا

منم شير نر، ميش خواني مرا

يکي بندگي کردم اي شهريار

که ماند ز تو در جهان يادگار

چو بر بـاد دادند گنج مــرا

نبُد حاصلي سي و پنج مرا

اگر شاه را، شاه بـودي پـدر

به سر برنهادي مـرا تاج زر

و گر مادر، شاهبانو بدي

مرا سيم و زر تا به زانو بدي

پـرستـار زاده نـیـایـد بـه كـار

اگر  چنـد  دارد پـدر شهـریـار

سـرنـاسـزایـان  بـرافـراشتـن

و از ایشـان امیـد بـهی داشـتن

سـر رشتهء خـویش گـم كردن است

به جیـب اندرون مـار پـروردن است

درختـی كه تلـخ است وی را سرشت

گـرش بــر نشانـی به بـاغ بـهشت

وَر از جـوی خُلـدش به  هنـگام آب

به  بیخ  انگبـین ریزی  و شهـدِ ناب

سرانـجام  گـوهـر  بـه كـار آورَد

هـمـان  میـوهء  تـلـخ  بـار آورَد

به عنبـر فـروشـان اگـر بـگـذری

شـود  جـامهء  تو هـمه عنـبری

وگـر بگـذری سـوی انـگِشت‌گـر

از او جُـز سیـاهی نیابـی دگـــر

ز بد گوهـران بـد نبـاشـد عجـب

نشـاید ستـردن سیـاهی زشـب

بـه  نـاپـاك‌زاده  مـداریـد  امیـد

كه  زنگی به شسـتن نگردد سپـید !!!!


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:,
ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 117
بازدید هفته : 1452
بازدید ماه : 2757
بازدید کل : 84518
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1