یکی از بخش های مهم بدن آدمی ، سر می باشد که به عنوان افضل بدن از آن یاد می شود. بشر در طول تاریخ با پوشش و تزئیناتی که برای سر انتخاب کرده بود نه تنها قصد محافظت از آن را داشت بلکه همانگونه که مهمترین عامل شناسایی هر فرد بخشی از سر او یعنی صورت بوده ، سر نیز در معرفی موقعیت و طبقه اجتماعی ، سن و نظام اعتقادی به صورت یاری رسانده است. یکی از پوشش هایی که سر را می پوشاند ، کلاه می باشد.کلاه در بین عشایر ایران از حمله بختیاری ها تنها بخشی از لباس و نوعی پوشش نیست بلکه یک نماد پرراز و رمز است که کارکردها و جنبه های مفهومی ، اجتماعی و آیینی آن به مراتب مهم تر و برجسته تر است. در بررسی ابعاد مختلف کلاه ، مقاله زیر ارائه می شود...

راکی (راکیان)

به گواه تاریخ طایفه مد ملیل راکی یکی از کهن ترین طوایف بختیاری محسوب می شوند که مانند سایر طوایف بختیاری در جنگها و مبارزه با استبداد وحراست ازمرزهای ایران زمین رشادتهای بسیاری از خود به جای گذاشته است که نمونه بارز و عینی آن را می توان استوره ملی ایران و سردار کوچک ایل غیور بختیاری ، (شهید والامقام بهنام محمدی) در جنگ تحمیلی ایران و عراق را نام برد همان که در شهرستان خرمشهراز خود غیرت و مردانگی و رشادتهای زیادی  بر جای گذاشت و درس وطن دوستی و دین داری و دین  خواهی را به خوبی آموخت.! همان که امام خمینی(ره) در باره اش فرمود: به من نگویید رهبر به آن جوان سیزده ساله ای که در خرمشهر با نارنجک به مقابله تانکهای عراقی رفت بگویید رهبر،آن رهبر همه ی ماست!!!

ادامه در ادامه مطلب....

 معنی و مفهوم

مثل در لغت به معنی مانند ، شبیه ،نظیر ، همتا ، نمونه ، برهان ، دلیل، مطلق سخن، حدیث ، پند ، عبرت ، نشانه ، علامت ،وصف حال، افسانه ،حکایت و داستان است. این کلمه عربی است و ریشه آن از ماده مُثول به معنی شبیه بودن چیزی به چیز دیگر است. معنی اصطلاحی مثل و یا تعریف جامع و مانع آن را می توان بدین عبارت استنباط کرد:مثل جمله ای است مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که بسبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب شهرت عام یافته باشد و همگان آن را بدون تغییر و یا با اندک تغییر در محاوره بکار برند. (لغتنامه دهخدا، ذیل واژه مثل ).

ادامه در ادامه مطلب....

 شهيد بهنام محمدي شيفته شهيد جهان آرا بود

مادر شهيد بهنام محمدي گفت:شهيد جهان آرا خيلي بهنام را دوست داشت و هميشه در مراحل مختلف عمليات او را با خود مي برد. بهنام هم شيفته شهيد جهان آرا بود. بهنام به من ميگفت : جهان آرا مثل دايي من است و من خيلي ايشان را دوست دارم. يكي از دلايلي هم كه باعث شد بهنام در شهر بماند و بجنگد همين علاقه بين او و شهيد جهان آرا بود.

 بهداروند یا بختیاروند یکی از شاخه های مهم هفت لنگ بختیاری است.بسیاری از مورخان این طایفه را بازماندگان همان طایفه ای میدانند که حمداله مستوفی از آن با نام «مختاری» یاد می کند که از جبل السماق سوریه به سرزمین لر بزرگ مهاجرت کردند. شاید هم در بختیاری ساکن بودند و مستوفی به اشتباه از آمدن آنها از حبل السماق خبرداده باشد. این طایفه چنان از موقعیت و جایگاه والایی برخوردار گردید که به تدریج نام آن « بختیاری» بر نام طوایف همجوار نیز اطلاق گردید و بسیاری وجه تسمیه بختیاری را همین موضوع می دانند. برخی از روایتهای شفاهی نیز گویای این مطلب است که نیای طایفه بهداروند ، شخصی به نام « بهدار» که در اصل «بختار » یا « بختیار» و یا « بخت دار»  بوده است. چون حرف «خ» در گویش بختیاری به «ح - ه » تبدیل می شود ، بختدار یا بختیار نیز به بهدار تبدیل گردید  و سبب نامگذاری طایفه بهداروند نیز همین موضوع می باشد.

ادامه در ادامه مطلب...