نقش کدخدا و رهبران محلی
پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
پایگاه اطلاع رسانی اندیکا

نکوئی کن امروز چون ده تر است              که سال دگر دیگری دهخدا است

                                                                                  (سعدی علیه الرحمه )

 

در ایران باستان بعد از تشکیل امپراطوری هخامنشیان مدیریت تحت قوانین سلسله مراتب(اغلب خونی و ارثی) نژادی قرار داشت . برای اولین بار توسط کوروش کبیر و فرزندش بردیا در اصلاح و بهبود وضع زارعین اقدامات قابل توجهی به عمل آمد . بعد از روی کار آمدن داریوش و شروع جنگهای متعدد ایران و روم و یونانیان ، با اجرای قانون مدیریت ایلات ، زارعین و مالکین کانون های اخذ مالیات و سرباز در آمدند . بنا و اساس محکمی که توسط کوروش کبیر و بخصوص داریوش کبیر جهت اداره امپراطوری پهناور هخامنشیان به وجود آمده بود ، با ظهور اسکندر و حمله سپاه غرب رو به افول نهاد . در عصر پادشاهان اشکانی مدیریت به وسیله شاهزادگان و روحانیون و مجالس سه گانه که مذهبشان مهر(یا به اصطلاح امروزی لیبرالیسم) بود اعمال می گردید .

با استقرار حکومت ساسانیان به علت ادامه جنگ بین ایران و روم مدیریت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جز در اوایل حکومت ساسانی (اردشیر اول و شاهپور اول و دوم ) و در اواخر عهد انوشیروان چندان تعریفی ندارد ، اما از آنچه به اردشیر بابکان منصوب است می توان استنتاج کرد به علت سیستم طبقاتی موروثی چهارگانه ، در دوره ساسانیان روستائیان مثل سابق منبع اخذ مالیات و سرباز بوده اند ، در زمان کی قباد بکوشش مزدک وضع زارعین رو به بهبودی نهاد و با شکستن حریم طبقات موروثی در مورد ازدواج و ثروت و اشتغال ،مدیریت نوینی اعمال گردید . با کشته شدن مزدک و متفرق گردیدن مزدکیان انوشیروان برای اصلاح اوضاع زارعین اقداماتی اعمال نمود ، از آن جمله جهت مبارزه با قدرت اشراف و روحانیون کدخدایان را مامور وصول مالیات نمودند. پس از مرگ انوشیروان و در عهد خسرو پرویز با ظهور اسلام و حمله اعراب عصر دیگری آغاز گردید .

در ایران باستان مسئول امور ده را کدخدا و مسئول امور هر ایل  را شاه  و رئیس   قبایل و  بزرگترین آنها را شاهنشاه یا شاه شاهان  می گفتند . در دوران صفویه تا دوران قاجار علاوه بر کدخدا القاب دیگری مانند بیگ ،کیخا ،خواجه، خان و کلانتر و آ(آقا ، بزرگ طایفه ) متداول گردید . در  دورانها یاد شده  کلانتر مسئول تعیین کدخدای ده و ریش سفیدان هر طایفه بودند و وظیفه اصلی ایشان بر قراری نظم و جمع آوری مالیات بوده است .

خان : واژه خان اساساً عنوان روئسای قبایل و پادشاهان ترک و مغول بوده است عنوانی که برای احترام به آخر اسم مردان اضافه می شد و در دوران صفویه عنوان حاکم ایالات کوچک بوده است . این القاب به تدریج در بین اقوام دیگر از جمله پارسیان  متداول گردید .

در دوران حکومت طایفه  قاجار، کدخدایان از طرف مالکان بزرگ ، خوانین و یا کلانتران هر منطقه منصوب می شدند و در عصر پهلوی اول کدخدیان  توسط حاکمین  ولایات مشخص ودر مصدر کار قرار می گرفتند  و دردوران پهلوی دوم توسط  بخشداران و با مشارکت مردم و ریش سفیدان  هر قصبه  منصوب می شدند .

در تسمیه کدخدا  در فرهنگ و لغت  چنین آمده است : (کد+خدا) کد :  جز پیشین از کلمه مرکب ، به معنای خانه مانند(کدبانو،کدخدا) خدای " ی " به معنای خداوندگار خانه ،صاحب خانه، مردخانه...

کدخدا: آنکه بخاطر کاردانی ها و شایستگی هایش در میان مردم مورد قبول است، شخص معتبر ،بزرگ طایفه، رئیس محله ،مباشر،پیشکار،صاحب اختیار ،وزیر،داماد و پادشاه هم گفته اند .

فردوسی علیه الرحمه فرموده است :

کیامرث شد بر جهان کد خدای        نخستین به کوه اندرون ساخت جای

بدین پاک یزدان گواه من است        خـرد بر زبان کدخدای من اسـت

نبد خسروان را چنان کدخدای         به پرهیـز و داد و بدین و به رای

 نقش و وظائف کدخدا در جامعه روستائی

و عشایری ایران سابقه چند هزارساله دارد ، و بررسی همه ابعاد آن از نظر سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی در این مختصر نمی گنجد لذا در این نوشتار سعی شده است مواردی که تاثیر برجسته ای در ایفای نقش کدخدا و شوراهـا ی محلی در تارخ معاصر داشته است اشاره گردد .

در ادوار گذشته کدخدا یا کلانتر در راس قدرت روستا قرار داشت، حدود اختیارات و قدرت او متناسب با شرایط متغیر بود ولی آنچه ثابت بوده این است ، که او در مقایسه با سایر مردم از رفاه بیشتری برخوردار بود. کدخدا در حقیقت مسئول امور روستا محسوب می شد در عین حالیکه در منافع عمومی کم و بیش با سایر کشاورزان شریک بود، او جوابگوی عوامل قدرت نظیر خان ؛ مالک؛ دولت یا نماینده دولت بود.

در مجموع کدخدا عنصری محافظه کار به حساب می آمد، چرا که می خواست مردم  را داشته باشد و از اعتماد آنها برخوردار باشد و از طرف دیگر هم منافع دولتیان را تضمین کند و بدین ترتیب او  واسطه ای بین روستائیان و عوامل قدرت محسوب می شد .

کدخدا نفوذ زیادی در نزد اهالی  روستا داشت و بدون کمک او کار در روستا دچار مشکل می شد به همین لحاظ دولت شاهنشاهی  هم می کوشید که به نحوی با او کنار بیاید و با دادن امتیازاتی او را به سمت خود جلب کند . نفوذ کدخدا بستگی به رفتار او با  مردم  روستا  داشت اگر او یکسره جانب مالک یا افراد خاص را می گرفت از اعتماد مردم بی نصیب می شد و نمی توانست وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. بدین خاطر همواره می کوشید قشر مرفع روستا را پشت سر خود داشته باشد در این شرایط فقط مامورین دولتی برکدخدا مسلط بودند و از آنجائیکه مامورین دولتی عناصر غیر خودی محسوب می شدند و بعضاً هم رفتار طلبکارانه و خشنی با مردم  داشتند  کدخدا جانب مردم میگرفت و بر عکس در جائیکه کدخدا در  منافع مراتع و مزارع  با کشاورزان شریک بود  کدخدا هم نقش مالک را بازی می کرد و هم نقش کدخدا را ، در هر دو مورد قدرت او تا حدودی به زیان روستائیان بکار می رفت .

کدخدایان معمولاً از افراد شاخص  متمکن و متدین  بودند آنها بعضاًً در قضاوتها و چگونگی جریمه افراد خاطی و همچنین انتخاب و اعزام مشمولان خدمت سربازی و همکاری در اجرای قانون خلع سلاح سهواً و یا  عمداً دچار اشتباه می شدند ، که با شرح این موارد  و همچنین  عملکرد نامناسب و خشن بعضی از روئسای پاسگاهای ژاندارمری و ... مثنوی هفتاد من خواهد شد . در عصر پهلوی دوم و بعد از انقلاب شاه ملت در خلال اجرای قانون اصلاحات ارضی حکومت برای محدود کردن قدرت خان و کدخدا،پاسگاههای ژاندارمری، اجمن ده ،خانه انصاف(1) و سپاهیان دانش، بهداشت و ترویج را در کنار کدخدا قرار داد و تا حدودی توانست از قدرت آنها بکاهد .

اما آنچه در مورد کدخدایان باید گفته شود این است که کدخدایان معمولاً با سواد و دارای نفوذ کلام بودند و از نظر مدیریتی دارای استعدادهای ذاتی بودند  بطوریکه در همین راستا بود که زمینه مطرح شدن فرزند یا خویشان و نزدیک آنها برای کدخدا شدن در آینده فراهم میگردید .

سن کدخدایان معمولا از میان سالی به بالا بود زیرا در ارتباط با مسائل و مشکلات مردم و ارتباط با خوانین و کدخدایان و کلانتران نیاز به تجربه و شناخت کافی از سوابق امور را داشتند . از جمله وظایف کدخدا عبارت بود از رسیدگی به شکایات و دعاوی مربوط به تقسیم زمین های کشاورزی ،چراگاهها،آبیاری مزارع و باغات و همچنین رسیدگی به مسائل و مشکلات خانوادگی مردم اعم از ازدواج و طلاق و حل اختلاف زوجین به کمک ریش سفیدان و ملایان  بر طبق موازین شرع و عرف محل، اعمال احکام صادره از طرف مراجع دولتی و همکاری و هماهنگی با پاسگاههای ژاندارمری در زمینه خلع سلاح و معرفی جوانان برای گذراندن دوره نظام وظیفه و همکاری با مقامات دولتی و مامورین اعزامی به روستاها و مناطق عشایری ،تشویق در ایجاد مکتب خانه و مدرسه  ،  همکاری در  ایجاد شرکتهای تعاون روستائی و کارهای عمرانی مانند  احداث جاده و خانه بهداشت از وظایف روزمره و جاری کدخدا(2) بوده است .

 

1- خانه انصاف: خانه انصاف نوعی دادگاه با اعضاء انتخاب شده برای رسیدگی به دعواهای کوچک ، اعضاء خانه های انصاف از افراد صاحب نفوذ و تصمیمات آنها عمد تا به نفع قدرتمندان تمام می شد.

2- کدخدا: کدخدا اداره کننده امور ده که از سوی وزارت کشور و بخشداریها یا اهالی روستا انتخاب می شود سابقا از سوی خان یا مالک ده برگزیده می شد (فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری)

 پس از سرنگونی نظام پادشاهی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی دگرگونی همه جانبه ای در جامعه روستائی و عشایری از نظر ساختاری بوجود آمد. این امر باعث تغییر شیوه اداره روستا گردید و سرانجام مدیریت کدخدائی منحل گرید . بعد از استقرار نظام اسلامی بر اساس آموزه های دینی و آیه شریفه (( و امرهم شورا بینهم )) شوراهای اسلامی در سطح روستاها و مناطق عشایری به وجود آمد . این شوراها برابر قانون با آراء مستقیم مردم انتخاب میشوند و برابر مقرارت انجام وظیفه می نمایند . از مهمترین وظایف این شوراها انتخاب دهیار(1) جهت کارهای عمرانی روستا ، پیگیری مطالبات مردم جهت بالابردن سطح امکانات رفاهی ،آموزشی، بهداشتی و فعالیت های فرهنگی است .

نقش شوراهای اسلامی در پیگیری مطالباتی از این دست قابل توجه بوده  و همین امر موجب کاهش بی رویه مهاجرت روستاییان به شهرها گردیده است . در نتیجه نیروهای انسانی فعال در روستاها تا حدودی باقی مانده است و موجبات افزایش سطح تولیدات دامی و  کشاورزی را فراهم آورده است.

از جمله آفات این مجموعها کم سوادی ، قوم گرایی ، عدم آموزش و نظارت صحیح بر عملکرد  آنهاست .

در روستاها علاوه بر شوراها اشخاص دیگری به عنوان رهبران محلی وجود دارد که دارای ویژگیهای اخلاقی ، مهارتهای اکتسابی، تحصیلات مناسب و همچنین دارای تمکن مالی اراضی قابل توجه کشاورزی  و امکانات کارگاهی هستند . به همین علت این افراد  در بین مردم نفوذ زیادی دارند   .

این اشخاص عمدتاً از کشاورزان پیشرو ، دامداران موفق ، باغداران عمده ، اعضاء انجمن های امور صنفی کشاورزان ، مدیران شرکتهای تعاونی ،مدیران انجمن های زنان روستایی و پیمانکاران راه و ساختمان و ..... می باشند.

این رهبران محلی نقش بسیار مهم و برجسته ای در فعالیتهای سیاسی اجتماعی ، عمرانی و کشاورزی و بالابردن سطح رفاه عمومی دارند . در جوامع مترقی به زحمات این افراد برجسته که نقش قابل توجهی در ایجاد اشتغال و رفاه عمومی دارند ارج گذاشته می شود .؟!

فعالیتهای  تولید ی  رهبران محلی می توانند الگوی مناسبی جهت اجرای طرح های موفق و نوین کشاورزی قرار گیرند و علاوه بر  مشارکت در کارههای  سیاسی اجتماعی و فرهنگی  مروجین  و محقق بخش توسعه  کشاورزی  را هم یاری نمایند .

از دیگر موارد قابل بحث و پیشنهادی که میتواند مورد توجه مردم و زمامداران  قرار گیرد ، ایجاد خانه فرهنگ در سطح شهر و روستا ، به منظور حفظ خرده فرهنگها و  آداب و رسوم ، فرهنگ دینی و آشنائی بیشتر مردم با هویت تاریخی، ملی  و فرهنگ غنی ایرانیان در مقابل تهاجم فرهنگی و همچنین  توجه  بیشتر به  رهبران محلی ، نظارت  بیشتر بر عملکرد  شوراها ی شهر و روستا ،  عنایت به شایسته سالاری عدالت محوری ، نقدگرائی و تمرین دموکراسی است .   (شاد باشید  )

 

1ـ دهیار: شخصی که توسط شورای روستا برگزیده و در کارهای عمرانی زیر نظر بخشدار فعالیت میکند .

 

 

 

منابع :

1ـ تاریخ ملل شرق و یونان ترجمه عبدالحسین هژیر چاپ دوم و سوم 1342

2 ـ فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری

3ـ یادداشتهای حسین چراغیان بختیاری

مسجد سلیمان  : حسین چراغیان بختیاری / زمستان 1389

 


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 11 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 69
بازدید دیروز : 117
بازدید هفته : 1496
بازدید ماه : 2801
بازدید کل : 84562
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1